مبارزه با فساد خطرناک است!
مبارزه با فساد همیشه خطرناک است، اما در برخی کشورها این مبارزه، خطرناکتر است! در کشورهای درحالتوسعهای که گروههای ذینفع منافع خویش را از رهگذر ارتباطات شکلگرفته در بستر بروکراسی رفاقتی و سرمایهداری رفاقتی مبتنیبر رانتجویی دنبال میکنند، هر زمان یک فرد صالح با آنان همراهی نکند و اجازه ندهد منافع ایشان تأمین شود، خطرات مبارزه با فساد خودنمایی میکنند. فرض کنید وزیر اقتصاد یا یک نماینده مجلس با درخواست یک گروه ذینفع برای بهرهمندی از یک رانت در قالب یک مجوز خاص مخالفت کند. عواقب این مخالفت کارنشاسی مبتنیبر منافع و خیر عمومی در کشورهای توسعهیافته احتمالاً هیچ است. اما چنین مخالفتی در برخی کشورهای درحالتوسعه و مشخصاً در یک اقتصاد نفتی از هم گسیخته بسیار زیاد است.
اوکونجو ایویالا، وزیر اقتصاد پیشین اقتصاد نفتی نیجریه- کشوری با قومیتهای مختلف و چندپارگی فرهنگی- و رئیس فعلی سازمان تجارت جهانی، با درخواست یک گروه رانتجو برای بهرهمندی از یک امتیاز دولتی مخالفت میکند و چنان عواقب این دست رد زدن به سینه رانتجویان بالا میگیرد که کار به تهدید و آدمربایی از خانواده او میکشد. ماجرای این مبارزه با فساد خواندنی را در این کتاب بخوانید.
این کتاب، روایت یک وزیر اقتصاد از مبارزه عملی او با فساد و مسائل و مشکلاتی است که برایش پیش میآید و تجربۀ زیستۀ اوست در مواجهه با سایر اعضای کابینه دولت بعد از مخالفتش با رانتجویان مفسد؛ میبیند که چطور سایر وزرای بهرهمند از منافع سرمایهداری رفاقتی، با او تلخی میکنند و حتی او روزنامهنگاران و فعالان شبکههای اجتماعی علیه او عمل میکنند و هزینۀ مبارزه با فساد را چنان بالا میبرند، که گزینه استعفای از دولت بدیل میشوند به بهترین و تنها گزینه پیش روی انسان سالم.
فساد سیاسی- اقتصاد-اداری در جایجای یک اقتصاد نفتی رخنه میکند و بعضا شکلی نظاممند به خود میگیرد و از رهگذر ایجاد منافع برای گروهی خاص از افراد، مبارزه با آن را دشوار میسازد. بروکراتها (کارکنان اداری) در چنین اقتصادی از مزایای فساد بهرهمند میشوند وسوسه میشوند در قالب مستمریبگیران و کارگران جعلی دولت را بدوشند. در چنین اقتصادی اختلاسگران لباس اصلاحگران و خیرخواهان مردم را به تن میکنند، در حالیکه مشغول فسادند و دلمشغول حسابهای بانکی خویش در کشورهای ثروتمند.
این کتاب روایتی است خواندنی از اینکه فساد در بخش عمومی-دولتی چیست؟ بخش خصوصی چگونه در یک اقتصاد رانتی-دستوری به فساد از رهگذر تطمیمع رجال سیاسی رومیآورد؟ منافع عمومی چگونه فاسد میشوند و بدل میشوند به منافع خصوصی خاصان و نورچشمیها. در این شرایط سوالی مهم پیش روی چنین وزیر-نماینده مجلسی قرار میگیرد که آیا مبارزه با فساد ارزشش را دارد؟ آیا ارزشش را دارد که در راه اصلاحات اقتصادی اساسی و ریشهکنی فساد، خود و خانوادۀ خویش را به خطر بیاندازی؟ آیا چنین مبارزهای به تنهایی امکانپذیر است.
مبارزه با فساد خطر ناک است! بلی! مبارزه با فساد امکانپذیر است؟ بلی.