مرکز پژوهشهای اتاق ایران ضمن انتشار گزارش "چرخه دوگانه چین: ابعاد و پیامدها برای ایران" به بررسی ابعاد، مفهوم و پیامدهای چرخش سیاست اقتصادی چین از یک سیاست اقتصادی باز و توسعه گرا، که برای چندین دهه مسئول حرکت چین به سمت تسلط بر اقتصاد کلان جهانی شناخته می شد، به سیاست چرخه دوگانه که تاکید اصلی آن بر اهمیت به اقتصاد داخلی است، می پردازد.
اهمیت سیاستهای اقتصادی چین برای ایران، به ویژه در شرایط کنونی که کشور تحت تاثیر تحریم های بین المللی قرار داشته و نیاز به محملی برای تقویت تاب آوری دارد، بر کسی پوشیده نیست. رفتار این کشور در عرصه سیاسی و اقتصادی، به به ویژه در سالهای اخیر، توانسته در بسیاری از مقاطع زمانی، تضمین کننده منافع اقتصادی ایران باشد. لذا بررسی پیامدهای چرخه دوگانه چین برای کشور ما از اهمیت بالایی برخوردار است.
چرخه دوگانه چین، به عنوان مدلی جدید از رابطه میان بازار داخلی و اقتصاد سیاسی بینالمللی، مبین نقش کلیدی و پیشران بازار داخلی در اقتصاد، در عین ارتباط متقابل و اصلاح رابطه میان بازار داخلی و بینالمللی است. هدف این مدل، توسعه اقتصاد دانشبنیان و قرار گرفتن چین در حلقههای بالاتر زنجیره جهانی ارزش همزمان با تقویت تقاضای داخلی و کاهش وابستگی به زنجیره ارزش جهانی است.
چین در پاسخ به دو روند غالب این مدل را طراحی نموده است. نخست تغییر در محیط بینالمللی اقتصاد سیاسی این کشور در نتیجه تلاش آمریکا در دهه اخیر برای مهار و رقابت با این کشور و دوم اجرای استراتژی توسعه صنعتی چین که به نوعی نماد گسست تدریجی این کشور از تولید صنعتی با فناوری پایین و متوسط و حرکت آن به سمت حلقه های بالاتر زنجیره ارزش است. در همین راستا، حمایت از مصرف داخلی و متنوعسازی تجارت در دستور کار برنامه اجرایی چین قرار گرفته است. ارائه مشوقهای جدید به سرمایهگذاران خارجی در حوزه های مرتبط با حلقههای بالای زنجیره ارزش، متنوعسازی واردات با هدف تمرکز بر بازارهای نوظهور و کاهش وابستگی به بازارهای غرب، سرمایهگذاریهای عظیم در حوزه فلزات کمیاب در داخل و خارج، گسترش شبکه لجستیک جدید در قالب ابتکار کمربند راه و نیز تداوم ارائه یارانههای بسیار سنگین به بخش انرژی و حوزههای تحقیق و توسعه، از جمله برنامه های اجرایی این کشور در ذیل سیاست چرخه دوگانه است.
اگرچه سنجش پیامدهای چرخه دوگانه بر موقعیت ایران دشوار است، اما به نظر میرسد از منظر اقتصاد کلان جهانی، رقابت میان چین و آمریکا و دوقطبی شدن فضای قدرت اقتصادی جهان، ضامن ایجاد فرصتهای سودمندی برای ایران باشد. توجه بیشتر چین به کشورهای درحالتوسعه و نگرانی فزاینده این کشور در مورد امنیت انرژی و امنیت غذایی از جمله این فرصتها است. با توجه به خروج چین از بازار آمریکا و نیز افزایش توانمندی های فناورانه چین، بازارهای متوسطی چون ایران بیش از گذشته برای شرکتهای چینی جذاب خواهد بود. علاوه بر این، ایران میتواند بهصورت پایدار منابع انرژی مورد نیاز چین و نیز بخشی از منابع غذایی این کشور را، چه از مسیرهای خشکی و چه از مسیرهای دریایی تأمین نماید. لذا بررسیهای موشکافانه و برنامه ریزی دقیق سیاستمداران ایرانی، نقش مهمی در بهره برداری هر چه بیشتر از فرصتهای بالقوه ایجاد شده دارد.