در كشور ما صنعت گردشگري از ظرفيت هاي بسيار بالايي براي رشد و توسعه برخوردار است. ايران با داشتن جاذبه هاي باستاني، تاريخي، طبيعي و آب و هواي متنوع و كم نظير، موقعيت استراتژيك، تنوع قومي، زباني، ديني و مذهبي خود، با فراهم آمدن بسترهاي اقتصادي و مديريتي مناسب، مي تواند تبديل به يكي از قطب هاي مهم گردشگري دنيا شود .
فرهنگ غني ايراني نيز از جمله سرمايه هاي ارزشمندي است كه در صورت مطالعه، شناخت و معرفي جنبه هاي مختلف آن مي تواند تبديل به يكي از موثرترين عامل هاي گسترش گردشگري در كشور شود. اما مفهوم گردشگري در آن به درستي شناخته نشده و فرهنگ گردشگري در آن داراي جايگاه درخور خود نيست.
گردشگري در بستري جغرافيايي و متشكل از عواملي صورت ميگيرد كه به نوعي بر گردشگري تأثير ميگذارند و از آن تأثير ميپذيرند. در بسياري از كشورها گردشگري بهترين وسيله براي اعتلاي فرهنگ به شمار مي رود و مي تواند به لحاظ فرهنگي و اجتماعي تغييراتي را روي جوامع ميزبان و مهمان داشته باشد. در واقع گردشگري قبل از آنكه به عنوان يك پديده اقتصادي مطرح باشد يك امر فرهنگي است، به گونه اي كه در پيرامون آن آثار و پيامدهاي فرهنگي بسياري شكل مي گيرد. گردشگري انسان را با فضاهاي جغرافيايي، انسان ها و فرهنگ هاي ديگر آشنا مي سازد. اين آشنايي مقدمه اي براي شناخت بيشتر انسان از خويش است .اين در حالي است كه فرهنگ خود به عنوان جاذبه اصلي گردشگري محسوب مي شود. بدون فرهنگ كه تفاوت ها را ايجاد مي كند همه جا شبيه هم خواهد بود و گردشگري عينيت نخواهد داشت.