سدههای ناموزون؛ توسعۀ اقتصادی ترکیه از 1820
کسی که فقط یک کشور را میشناسد، هیچ کشوری را نمیشناسد. ازاینرو، انجام مطالعات مقایسهای اقتصادها با هم میتواند تصویر بهتری از وضعیت هر اقتصادی به سیاستگذاران، فعالان اقتصادی و اقتصاددانان ارائه دهد؛ اما پرسش مهم این است که کدام اقتصادها را با هم مقایسه کنیم؟ اقتصاد ایران را با کدام اقتصادها باید مقایسه و روند بلندمدت رشد و توسعۀ اقتصادی آن را تحلیل کرد. یکی از مواردی که بعضاً مشاهده میشود این است که اقتصاد ایران با ژاپن یا کرۀ جنوبی مقایسه میشود. این مقایسهها اساساً نادرست است؛ ژاپن یک اقتصاد غیرمعمولی توسعهیافته است؛ کرۀ جنوبی هم اقتصاد غیرمعمولی درحالتوسعهای بود که شرایط بسیار خاصی داشت و کمترین شباهت را به اقتصاد ایران دارد.
ترکیه، اما همجوار ایران است؛ شباهتهای میان اقتصاد ایران و ترکیه در اوایل دهۀ 1800 کم نبوده و نقطۀ شروع هر دو کشور بسیار نزدیک. بنابراین مطالعۀ مقایسهای این دو کشور بسیار مفید است؛ چطور ترکیه تا اوایل دهۀ 1960 تقریباً همگام و بعضاً عقبتر از اقتصاد ایران حرکت کرده، اما بعد از آن راهش را از بیشتر کشورهای درحالتوسعه جدا کرده و تنه به تنه کشورهای توسعهیافته زده است. هنر ترکیه در چه بود؟ سیاستگذار اقتصادی چه چیزی را درک و اجرایی کرد؟
سوکت پاموک، نویسندۀ کتاب حاضر از همان ابتدای کتاب، برای تشریح وضعیت تاریخی اقتصادی ترکیه و تغییرات نهادی و اقتصادی آن، مرتباً آمار و ارقام این کشور را با ایران و مصر و ایتالیا و اسپانیا مقایسه میکند و همین امر کتاب را برای خوانندۀ ایرانی جذابتر میسازد.
از جملۀ نکات بسیار خواندنی و مهم و تأثیرگذار بر اقتصاد ترکیه که مسیر رشد اقتصادی این کشور را دگرگون کرد، پاگیری یک بخش خصوصی توانمند از اوایل دهۀ 1980 در این کشور است که در کنار رویکرد اقتصادی صادراتمحور حاکم بر اقتصاد جهانی در آن دهه، بدل به موتور رشد اقتصادی ترکیه شد. درواقع، سیاستگذاری ترکیه بخشهایی از سیاستهای اقتصادی اجماع واشنگتنی را برگرفت و راه خود به سوی توسعه را با تکیه بر نهادهای غیررسمی ریشهداری که در اقتصاد داشت، پی گرفت؛ بنابراین رشد اقتصاد ترکیه از اوایل دهۀ 2000 شروع نشد؛ همان روایت غالب و جاافتادهای که کمال درویش اسطورۀ آن است.
کتاب حاضر نقاط قوت و ضعف اقتصاد ترکیه و تغییرات نهادی و اقتصادی آن را در بستر اقتصاد سیاسی به دقت و به تفصیل در حدفاصل سالهای 1820 تا 2015 تشریح میکند. خوانش این کتاب برای هر خوانندهای که این سؤال را دارد که چطور شد ترکیه چنین در مسیر موفقت نسبی اقتصادی قرار گرفت، بسیار خواندنی است. درسهای اقتصادی و اقتصاد سیاسی این کتاب برای سیاستگذار و اقتصاددان ایرانی آموزنده است. امید که مورد توجه قرار گیرد.