پساتحریم
شاید سابقا لوزان را می شد تنها بخاطر وجود مقر کمیته المپیک و یا جشنواره کتابهای مصوری که همه ساله در آن برگزار می گردد قابل توجه دانست.
اما در چند سال اخیر و خصوصاً پس از توافق مهمی که بین جمهوری اسلامی ایران و کشورهای غربی صورت گرفت، لوزان و خصوصا پیمان لوزان تاثیر عمیقی بر همه جوانب و مختصات سیاسی و اقتصادی و فرهنگی کشور ایران گذاشته و از این به بعد نیز خواهد گذاشت.
هدف از این نوشتار بررسی اجمالی پتانسیل تاثیراتی است که این توافق و معاهده می تواند بر روی مختصات و مناسبات اقتصادی جمهوری اسلامی ایران از خود به جای بگذارد.
ایران در پساتحریم، ایرانی متفاوت است
شاید سابقا لوزان را می شد تنها بخاطر وجود مقر کمیته المپیک و یا جشنواره کتابهاي مصوري که همه ساله در آن برگزار می گردد قابل توجه دانست. اما در چند سال اخیر و خصوصاً پس از توافق مهمی که بین جمهوري اسلامی ایران و کشورهاي غربی صورت گرفت، لوزان و خصوصا پیمان لوزان تاثیر عمیقی بر همه جوانب و مختصات سیاسی و اقتصادي و فرهنگی کشور ایران گذاشته و از این به بعد نیز خواهد گذاشت. هدف از این نوشتار بررسی اجمالی پتانسیل تاثیراتی است که این توافق و معاهده می تواند بر روي مختصات و مناسبات اقتصادي جمهوري اسلامی ایران از خود به جاي بگذارد. هر چند معاهده لوزان هنوز تنها در حد یک بیانیه است، تحریمها هنوز برداشته نشده و بازار راه طولانی براي رسیدن به ثبات در پیش دارد، اما با یک نگاه واقع بینانه می توان اقتصاد کشورمان را به دو دوره قبل و بعد از امضاء این پیمان تقسیم بندي کرد. شاید کمی ساده لوحانه به نظر برسد اگر بگوییم تمامی مشکلات اقتصادي ایران با رفع تحریم ها برطرف شده و اقتصاد به شدت وابسته کشورمان یک شبه به سطح آرمانی اقتصادهاي قدرتمند جهان می رسد.
مروری بر مشکلات صنعت در پساتحریم
مقدمه
قرار بود ایران در قالب سند چشمانداز 20 ساله که در 15/9/1385 در مجمع تشخیص مصلحت نظام به تصویب رسیده است و براساس چهار برنامه پنجساله توسعه به موقعیت زیر دست یابد:[1]
"دست یافته به جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقة آسیای جنوب غربی (شامل آسیای میانه، قفقاز، خاورمیانه و کشورهای همسایه)[2] با تأکید بر جنبش نرمافزاری و تولید علم، رشد پرشتاب و مستمر اقتصادی، ارتقاء نسبی سطح درآمد سرانه و رسیدن به اشتغال کامل"
مراجعه به متن سیاستهای کلی نظام در افق 1404 گویای این واقعیت است که برای تحقق هدف اصلی که در ابتدای این نوشتار به آن اشاره شده است، مقرر گردید در "امور فرهنگی، علمی و فناوری"، "امور اجتماعی، سیاسی، دفاعی و امنیتی"، امور مربوط به مناسبات سیاسی و روابط خارجی"، و "امور اقتصادی" کشور به شیوهای برنامهریزی شود تا اهداف محقق گردند.
هم اکنون 50 درصد از زمان در نظر گرفته شده در سند چشمانداز پشتسر گذاشته شده است، ولی واقعیتهای پیشروی اقتصاد ایران نشان میدهد که این اهداف محقق نشده است، در این نوشتار بدنبال این نیستیم که این نکته را روشن کنیم که چرا ایران نتوانسته است به این هدف برسد و این خود میتواند موضوع یک مطالعه مستقلی باشد.
همان طوری که در سند چشم انداز 1404 برای امور مختلف اهدافی در نظر گرفته شد، پس از تصویب و ابلاغ سند مذکور، در تاریخ 29/1/1391 "سیاستهای کلی نظام در بخش صنعت" در 9 بند تصویب و ابلاغ شد.[3] این اهداف به صورت زیر هستند:
"1- افزایش سهم بخش صنعت در تولید داخلی و افزایش ارزش افزوده بخش صنعت، با :
- دستیابی به رشد مطلوب سرمایه گذاری صنعتی
- انتخاب فرآیندهای صنعتی دانشمحور
- ارتقاء منزلت کار، تلاش و کارآفرینی.
2- افزایش توان رقابت پذیری صنعت ملی، براساس :
- گسترش مالکیت و مدیریت بخش غیردولتی
- رعایت اندازه اقتصادی بنگاهها
- لغو امتیازات خاص و انحصارات غیر ضرور.
3- افزایش بهرهوری عوامل تولید بویژه نیروی کار و سرمایه
4- ارتقاء سطح فناوری صنایع کشور و دستیابی به فناوریهای پیشرفته و راهبردی، با :
- گسترش تحقیق و توسعه
- ایجاد قدرت طراحی
- تقویت همکاری مراکز علمی، آموزشی، پژوهشی و صنعتی کشور
- تعامل سازنده با مراکز پیشرفته علمی و صنعتی جهان
- بهرهگیری از مزیتهای نسبی موجود و کشف و آفرینش مزیتهای جدید نسبی و رقابتی
5- توسعه تشکلهای تخصصی و افزایش نقش آنها در تصمیمسازیها با نهادینه سازی داوریهای تخصصی و حرفهای.
6- انسجام و تعادل منطقهای در کشور، از طریق : حمایت و ایجاد زیر ساختها و زیربناها و برقراری مشوقهای مناسب با رعایت اصول آمایش سرزمینی و امنیتی.
7- رشد مستمر صادرات کالا و خدمات صنعتی کشور، با:
- ارتقاء کیفیت کالاها
- شناسایی و تحصیل بازار
- حمایتهای مؤثر مالی، سیاسی و مقرراتی از صادرات صنعتی.
8- گسترش صنایع دستی بویژه صنایع دارای محتوای فرهنگی و هنری و بهره گیری از صنعت گردشگری.
9- ایجاد خوشه های صنعتی، از طریق : تقویت صنایع کوچک و متوسط و برقراری پیوند آنها با صنایع بزرگ به منظور همافزایی صنعت و ارتقاء توان رقابتی"
برای این که روشن شود که آیا این اهدف محقق شدهاند یا خیر؟ لازم است وضعیت اقتصاد کشور از منظر برخی از شاخصها مورد توجه قرار گیرد.
[1] - http://rc.majlis.ir/fa/law/show/99709
- [2] در این منطقه 25 کشور بشرح ذیل قرار دارند: ايران، قزاقستان، عربستان، پاکستان، ترکيه، افغانستان، يمن، ترکمنستان، ازبکستان، عراق، عمان، قرقيزستان، سوريه، تاجيکستان، اردن، آذربايجان، امارات متحده عربی، گرجستان، ارمنستان، فلسطين، کويت، قطر، لبنان، بحرين و مصر
[3] - http://maslahat.ir/DocLib2/Approved%20Policies/Offered%20General%20Policies/NO%2025-20-10-1391-APPROVED%20GENERAL%20POLICY%20OF%20NDUSTRY.aspx
فرصت ها و چالش های کسب و کار در ایران در دوره پسا تحریم (گزارش شماره 2 بولتن بررسی مسائل روز اقتصاد ایران- مهر 1395)
خلاصه مدیریتی
هاروارد بیزینس ریویو در تشریح خود از شرایط کسب وکار در ایران در دوره پساتحریم می نویسد شرکتها و دولتهای خارجی و جامعه ایران انتظار داشتند پس از توافق هسته ای و برداشته شدن تحریم ها شاهد بهبود فضای سرمایه گذاری در ایران باشند. با اینحال، شاید در مورد ظرفیتهای بازار ایران اغراق صورت گرفته باشد. اقتصاد ایران هنوز پس از لغو تحریمها پیشرفتی حاصل نکرده است و بسیاری از بانکهای بزرگ جهان پس از ترک ایران به آن باز نگشته اند. به عبارتی، آهنگ کند تغییرات در ایران بسیاری از مدیران ارشد شرکتهای چند ملیتی را ناامید و در مورد ظرفیتهای ایران با تردید مواجه کرده است. با این حال، با وجود ضعفهای اقتصاد ایران، تنشهای سیاسی، عدم قطعیت در بازار و اثرات طولانی مدت تحریمها، ایران همچنان فرصت مهمیبرای شرکتهای چند ملیتی در بازارهای نوظهور است.
ایران در مقایسه با اکثر کشورهای نفت خیز خاورمیانه اقتصاد متنوعی دارد. بخش گردشگریدر ایران دارای ظرفیتهای فراوانی برای درآمدزایی است و ثبات سیاسی ایران با کاهش تهدیدات روبه رو است. جمعیت شهری و طبقه متوسط بزرگ کشور گرایش بالایی به محصولات تولید خارج دارند که علیرغم محدودیتهای ناشی از تحریمهای ایالات متحده و اقتصاد شکننده ایران، این گرایش را حفظ کرده اند. مدیران ارشد نباید از فرصتهای قابل توجه در ایران غافل شوند، اما باید برای مواجهه با چالشهای جدی آمادگی لازم را داشته باشند.