فراهم سازی فرصت های شغلی برای نیروی کار به صورت حادترین موضوع پیش روی سیاست گذاران ایران قرار دارد. طی دهه های ۱۳۵۰ و ۱۳۶۰ ایران شاهد نرخ های بالای رشد جمعیت بود که متوسط آن به ۳ تا ۴ درصد در سال بالغ می شد. این نرخ رشد را می توان ناشی از نرخ های بالای زاد و ولد (بیش از ۲ برابر متوسط جهانی)، کاهش شدید در نرخ مرگ و میر نوزادان از سال های ۱۳۵۰ و افزایش امید به زندگی دانست. آمارهای بازار کار نشان از بیكاری حدود ۲.۷ میلیون نفری نیروی کار در پایان سال ۱۳۹۴ دارد که اگر شاغلان ناقص به آنها اضافه شود ۴.۸ میلین نفر از جمعیت کشور درگیر مسئله بیكاری و اشتغال ناقص هستند . بیشترین نرخ بیكاری هم مربوط به فارغ التحصیلان دانشگاهی می باشد . در پایان سال ۱۳۹۴ نرخ بیكاری ۱۱ درصد، نرخ بیكاری فارغ التحصیلان دانشگاهی ۱۸.۵ درصد، نرخ مشارکت کل کشور ۳۸.۲ می باشد. در طول سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۴ نیز تنها ۱.۴ میلیون نفر به جمعیت شاغل اضافه شده درحالی که در این دوره ۶.۵ میلیون نفر به جمعیت در سن کار اضافه گردیده است.
در شرایط کنونی ساختار جمعیتی خاص ایران و عرضه نیروی کار از یک سو و عدم تكافوی فرصت های شغلی موجود و نیز فقدان امكانات متناسب با ویژگی ها و نیازهای نیروی کار از سوی دیگر، بیكاری را به عنوان مهم ترین چالش اقتصادی و اجتماعی ایران درآورده، به طوری که متغیرهای اقتصادی و اجتماعی دیگر را نیز تحت تاثیر خود قرار داده است. پیامد اقتصادی و اجتماعی عدم تعادل در بازار کار منجر به هزینه های سنگین ناشی از پیامدهای بیكاری از قبیل انواع و اقسام ناهنجاری های اقتصادی مانند شیوع فقر و آسیب های اجتماعی مانند افزایش بزهكاری، جرم و افزایش نرخ طلاق گردیده است. شرایط بازار کار نشان می دهد که تداوم وضع موجود به تنهایی می تواند مخاطره آمیز باشد و اتخاذ سیاست های اشتغال زایی مناسب برای اجتناب از مشكلات اقتصادی - اجتماعی احتمالی ضروری است.