کسبوکارها برای تولید نهاده میخواهند و نهاده اثرگذار عصر ما «داده» است. اطلاعات پراکندهای که از قسمتهای مختلف به شرکتها میرسد برای اثرگذار بودن لازم است بهصورت منظم رصد و پالایش شود و در قالب مناسبی به گزارههای روشن برسد تا به نهاده مناسبی برای تصمیمگیری تبدیل شود. در دورهای که اولین و دومین مانع کسبوکار از سمت فعالان اقتصادی به ترتیب «غیرقابل پیشبینی بودن و تغییرات قیمت مواد اولیه و محصولات» و «دشواری تامین مالی از بانکها» شناخته میشود، درک مناسبات اقتصاد کلان به ویژه در حوزه پول و اعتبار عامل مهمی برای انتخاب میان گزینههای مختلف خواهد بود.
بخش اسمی اقتصاد ایران، بهرغم سکون بخش حقیقی، تغییرات سریع و پرنوسانی را تجربه میکند. به یمن سیاستگذاری انجام شده روی کلهای پولی، همحرکتی معمول بین آنها از بین رفته و این موضوع اقتصاد ایران را با سوالی جدی در مورد پایداری سیاست اتخاذ شده قرار داده است. ترکیب اجزای کلهای پولی نیز همچنان در حال تغییر است و شاخصهای پولی کشور را به سمت سیّالیت بیشتر میبرد. تحولات آتی تورم و میزان موفقیت نسبی بانک مرکزی در دستیابی به ثبات قیمتی، مهمترین سوالی است که در این حیطه وجود دارد.
عملکرد شبکه بانکی کشور نیز در حوزههای فراگیری و ثبات مالی نیازمند رصد و تحلیل مستمر است. شاخصهای فراگیری مالی در سطوح خرد و کلان علامتهای متناقضی میدهند. از یک سو، شرکتها از دشوارتر شدن تامین مالی از بانکها میگویند و از سمت دیگر نسبت تسهیلات به سپرده به محدوده آستانه امن رسیده است. شاخصهای ثبات مالی نیز همجهت حرکت نمیکنند و به نظر میرسد ناهمگنی زیادی میان بانکهای فعال ایجاد شده است.