به منظور آشنایی هرچه بیشتر فعالین اقتصادی با مفاهیم اقتصادی و به کارگیری صحیح این موارد در تحلیلهای اقتصادی محیط کسب و کار، ایده تهیه و ارائه بروشورهایی با عنوان "اقتصاد به زبان ساده" در معاونت اقتصادی اتاق ایران طرح گردید و توسط مرکز تحقیقات و بررسیهای اقتصادی به اجرا درآمد. شماره بیستم این بروشور به بحث "برنامه ریزی" اختصاص یافته است.
برنامه ریزی مفهومی است که در دل خود، وجود الگو و حالت مطلوب و ضرورت گذر از وضع موجود به وضع مطلوب را دارد و دارای نقش پراهمیتی در دستیابی به اهداف اقتصادی، اجتماعی و توسعه ای، براساس امکانات، منابع و محدودیتهای موجود در هر کشور است. از همین رو، در این نسخه از بروشور به بررسی مفهوم برنامه ریزی و الزامات بنیادین برای برخورداری از یک برنامه موفق پرداخته شده است.
درخصوص امر برنامه ریزی طیفی از نظریات و دیدگاهها وجود دارد که بخشی از بروشور، به بررسی این دیدگاهها اختصاص یافته است. در میان دیدگاههای موجود، یک دیدگاه با تاکید بر سازوکار بازار و نظام قیمتها، این عقیده را مطرح میسازد که ضرورتی برای برنامه ریزی وجود ندارد. این در حالیست که درمورد این دیدگاه، نقدهای زیادی وجود دارد که بررسی این نقدها، ضرورت امر برنامه ریزی برای کشورها را آشکار میسازد که به این مهم نیز در بروشور اشاره شده است.
نگاهی به روند تحول تاریخی برنامه ریزی در دیدگاههای مختلف، نشان میدهد که برای مدتهای نسبتا طولانی، برنامه ریزی ابزاری صد در صد ایدئولوژیک و متعلق به نظامهای معتقد به برنامه ریزی متمرکز تلقی میشد و نگاه نظریه پردازان علم اقتصاد مرسوم به مساله برنامه ریزی، کاملا منفی بود. این در حالی بود که عدم مداخله دولت در اقتصاد در دوران جنگ جهانی اول، برای اقتصادهای آزاد سرمایه داری، هزینه های زیادی به بار آورد و این مسئله سبب شد که کشورها طی جنگ جهانی دوم، به نظام اقتصادی مبتنی بر محور برنامه ریزی مرکزی روی آورند. بنابراین با پایان یافتن جنگ جهانی دوم، مخالفت افراطی با برنامه ریزی منتفی شد و برنامه ریزی به عنوان یک شیوه و ابزار در خدمت اهداف کلان اقتصادی و توسعه ای، به رسمیت شناخته شد. در واقع بعد از جنگ جهانی دوم ، این مسئله آشکار گردید که امکان دستیابی به تخصیص بهینه منابع، در چارچوب مکانیسم بازار و نظام قیمتها، به تنهایی وجود ندارد.
با وجود اهمیت و نقش برنامه ریزی در توسعه، اما نتایج حاصل از برنامه ریزی در اکثر کشورهای درحال توسعه، کمتر از نتایج مورد انتظار بود و حتی در برخی از موارد، برنامه ریزی دستاوردهای نامطلوبی نیز به همراه داشت. درخصوص دلایل عدم موفقیت برنامه ریزی در کشورهای مذکور و پیدایش نتایج نامطلوب، نظرات متعددی وجود دارد که به اهم دلایل شکست برنامه ریزی در این کشورها در بروشور اشاره شده است. عدم تحقق نتایج مورد انتظار از اجرای برنامه در کشورهای توسعه نیافته، موجب گردید که کشورهای در حال توسعه، نسبت به برنامه ریزی بدبین شوند، لذا این کشورها بی اعتنایی به برنامه ریزی و واگذار کردن همه امور به نیروهای بازار را جایگزین برنامه ریزی نمودند و به این ترتیب، برنامه تعدیل ساختاری صندوق بین المللی پول و بانک جهانی را در دستور کار خویش قرار دادند که نتایج ناگواری را برایشان به همراه داشت و دوره اجرای سیاست تعدیل به دهه از دست رفته در این کشورها نام گرفت.
تجربه شکست برنامه ریزی در برخی از کشورهای در حال توسعه و عدم تحقق نتایج مورد انتظار، این مطلب مهم را گوشزد میکند که بسیاری از کشورها به دلیل شیوه خاص مواجه شدنشان با برنامه ریزی، نتوانستند به نتایج مورد نظر دست یابند. اما برآورده نشدن انتظارات کشورهای توسعه نیافته از برنامه های توسعه، بیانگر نادرست بودن اصل برنامه ریزی نیست. موفقیت برنامه ریزی بستگی به نحوه تدوین برنامه، ماهیت آن، نحوه اجرا و طراحی و میزان فراهم بودن شرایط و بسترهای اولیه دارد. بنابراین ضرورت اصل برنامه ریزی، تقریبا برای همه مورد پذیرش واقع شده و طبیعی است که ماهیت، نحوه و گستره برنامه ریزی بسته به وضعیت و شرایط اقتصادی، برای هر کشور متفاوت خواهد بود.
با وجود اینکه ایران دارای بیش از 60 سال سابقه برنامه ریزی توسعه است و از جمله پیشگامان تدوین برنامه های توسعه محسوب میشود، اما هنوز به اهداف خود از اجرای برنامه ها دست نیافته است. این درحالیست که بسیاری از کشورهای جهان که دیرتر از ایران اقدام به برنامه ریزی نمودند، توانسته اند در رسیدن به اهداف برنامه های خود، بسیار موفقتر از ایران عمل کنند. اگرچه عدم تحقق نتایج مورد انتظار از برنامه ریزی در کشور منجر به این شد که عدهای نسبت به برنامه ریزی بدبین شوند، اما نکته حائز اهمیت این است که شکست برنامه ریزی، هیچ شک و تردیدی به اصل و ضرورت برنامه ریزی برای حرکت در مسیر دستیابی به توسعه وارد نمیکند. چراکه برنامه ریزی در کشور ما به دلایل فراهم نبودن بسترها و الزامات برنامه ریزی، موفق نبوده و عوامل مهمی در عدم موفقیت برنامه ریزی در کشور موثر هستند که به مهمترین آنها در بروشور اشاره شده است.
درواقع تجربه برنامه ریزی در کشورمان طی دهه های اخیر نشان میدهد که گامهای زیادی تا دستیابی به برنامه ای توسعه محور و راهگشا برای اقتصادمان، پیشرو داریم و هیچ یک از برنامه های 5 ساله طی دورههای گذشته، ویژگیهای یک برنامه موفق را نداشته اند. متاسفانه نگاه رایج به برنامه در کشورمان، بیش از آنکه نگاهی توسعه خواه باشد، نگاهی مکانیکی است و بدون توجه به محدودیتهای موجود و اولویتهای کشور، اهداف بیشماری را دنبال میکند. این نوع نگاه به برنامه باعث فرصت سوزی و دور شدن از مسیر توسعه میگردد. آنچه در برنامه ششم نیز مشاهده میگردد، گویای عدم وجود مشخصه های یک برنامه توسعه ای راهگشا برای کشور میباشد که این مسئله موجب گردیده نقدهای فراوانی از سوی نخبگان و صاحبنظران به این برنامه وارد گردد. درواقع تدوین یک برنامه مساله محور، واقع بینانه و اولویت محور نیازمند وفاق ملی و اجماع نخبگان، برنامه ریزان و سیاستگذاران بر سر مفهوم، نقش و اهمیت برنامه در حل وفصل مسائل و مشکلات پیشرو است. با توجه به شرایط پیچیده و چالشهای فراوانی که کشور در حال حاضر با آن روبه رو است و با در نظرگرفتن شکنندگی اقتصاد کشور در برابر هرگونه شوک و تهدیدی، انتظار میرود به مساله برنامهریزی بسیار جدیتر از پیش توجه شود و حل وفصل موانع و تنگناهای پیشرو برای تدوین برنامه ای راهگشا از اولویت و جایگاه خاصی برخوردار گردد.