بروشور اقتصاد به زبان ساده (شماره 37)- موضوع: فقر
خلاصه مدیریتی
گزارش حاضر به موضوع فقر در سطح جهان و کشور پرداخته و مواردی از قبیل مفهوم فقر و ابعاد مختلف آن؛ ماهیت فقر و سیر تحول آن؛ علل و ریشههای فقر؛ پیامدهای فقر؛ آرمان جهانی کاهش فقر؛ سیاستهای کاهش فقر؛ نماگرها و شاخصهای اندازه گیری فقر؛ نگاهی به وضعیت فقر در جهان و ایران و تجربه کشورهای موفق در کاهش فقر را مورد بررسی قرار داده است.
به طور خلاصه بررسی شاخصهای فقر در ایران حاکی از آن است که علیرغم درگیری نهادها و سازمانهای مختلف با مسئله فقر، این پدیده همچنان یکی از جدیترین معضلات کشور است. از علل بقای فقر در کشور در کنار نبود یک برنامه جامع ملی ضد فقر، میتوان به نابسامانیهای اقتصادی ناشی از عوامل داخلی اعم از محیط کسب وکار نامناسب، فضای نامساعد سرمایه گذاری برای بخش خصوصی، ساختار ضد تولید و غیرمولد اقتصاد ملی، چارچوب نهادی معیوب، تورم فزاینده، ناپایداری و عدم ثبات رشد اقتصادی و عوامل خارجی به ویژه تحریمهای اقتصادی، اشاره کرد. متاسفانه اقدامات صورت گرفته در راستای بهبود شاخص توسعه انسانی در کشور، کمک چندانی به فقرا نکرده است. چراکه از یک طرف به دلیل ساختارهای انگیزشی معیوب، بخش خصوصی انگیزه و مجال کافی برای حضور، سرمایه گذاری و ایجاد اشتغال ندارد و از سوی دیگر ضعف نظام آموزشی در تربیت نیروی کار مورد نیاز بازار کار، منجر به عدم شکل گیری فرصتهای شغلی متناسب با پتانسیلهای اقتصاد ملی شده است که این مسأله دستیابی اقشار آسیب پذیر به اشتغال پایدار را با محدودیت جدی مواجه ساخته است. از سوی دیگر اقدام دولت در زمینه پرداخت یارانه در قالب اجرای قانون هدفمندی یارانه ها نیز اثر معناداری در بهبود توزیع درآمد و افزایش رفاه خانوارهای کشور به ویژه فقرا نداشته است. دلیل این امر را میتوان در عدم شناسایی درست گروههای هدف، پرداخت یکسان مبلغ یارانه نقدی به کلیه افراد و نیز کاهش قدرت خرید یارانه های عام پرداختی به واسطه تورمهای قیمتی، جستجو نمود.
با توجه به توصیه های بانک جهانی و تجربه کشورهای موفق در زمینه کاهش فقر، به نظر میرسد در راستای کاهش فقر در کشور ضروریست راهکارهای زیر در دستور کار سیاستگذاران قرار گیرد: تدوین برنامه جامع کاهش فقر؛ مبارزه با فساد، اصلاح چارچوب نهادی و سیستم پاداش دهی در کشور به سمت فعالیتهای تولیدی و اشتغالزا؛ بهبود محیط کسبوکار برای جذب سرمایه گذاران داخلی و خارجی؛ کنترل تورم به منظور جلوگیری از افزایش خط فقر؛ توجه به مسئله حکمرانی خوب در کشور با فراهم ساختن نهادهای پشتیبان بازار؛ افزایش کیفیت قوانین و مقررات در راستای پاسخگو ساختن دولت و سایر نهادها به اقشار آسیب پذیر؛ هدفمند نمودن یارانه ها از طریق پرداختهای انتقالی نقدی هدفمند به جای پرداختهای انتقالی نقدی همگانی؛ آموزش اقشار آسیب پذیر در راستای ارتقاء مهارتها و شانس آنها برای جذب در بازار کار؛ افزایش امنیت نیازمندان از طریق اجرای سیاستهای حمایتی هدفمند و ارائه چترهای حمایتی و بیمه های اجتماعی؛ توانمندسازی فقرا، رایزنی با آنها و ایجاد کمپینهای اجتماعی به منظور تعامل موثر با تمامی مسئولان و سازمانهای دولتی؛ تشکیل انجمنهای محلی.
بروشور اقتصاد به زبان ساده (شماره 35)- موضوع: هدفمندی یارانه ها
مفهوم یارانه در یک سطح بسیار کلی، به هر کمک بلاعوض دولت، که به شکل نقد یا هر شکل دیگر، به تولیدکنندگان و مصرفکنندگان داخل کشور تعلق میگیرد، اطلاق میشود. در این میان هدفمندسازی یارانهها تلاشی است در جهت کسب اطمینان از این که نیازمندترین افراد در اولویت دریافت یارانه قرار خواهند گرفت. بر این اساس، در صورتی برنامه هدفمندسازی یارانهها موفق خواهد بود که کل یارانه یا بخش قابل توجهی از آن به افراد آسیبپذیر تعلق گیرد. با عنایت به اینکه در اقتصاد کشور یارانه حاملهای انرژی سهم بالایی از کل یارانهها را به خود اختصاص داده است و در هشت سال گذشته شاهد اجرای قانون هدفمندی یارانهها در حوزه انرژی بودهایم، این مطالعه بهطور خاص تجربه هدفمندی یارانههای در حوزه انرژی را مورد واکاوی قرار داده است.
مروری بر تجارب جهانی اصلاح یارانههای انرژی در 22 کشور جهان حاکی از آن است که کشورهای موفق در این زمینه، برنامههای خاصی همچون: 1- طراحی استراتژی جامع با اهداف روشن و بلندمدت، 2- تعیین استراتژی ارتباطی شفاف با ذینفعان، 3- رعایت تدریج و مرحلهبندی در افزایش قیمتها، 4- ایجاد شرکتهای دولتی کارآمد، 5- در نظر گرفتن اقدامات حمایتی-جبرانی برای فقرا و 6- سیاستزدایی از مکانیزم قیمتها را در راهبرد اصلاح یارانههای انرژی خود گنجاندهاند.
این درحالی است که یافتههای این پژوهش براساس عملکرد قانون هدفمندسازی یارانهها گویای این حقیقت است که بعد از گذشت نزدیک به هشت سال از اجرای شدن، این قانون به دلایلی مانند عدم شناسایی درست گروههای هدف، پرداخت یکسان مبلغ یارانه نقدی به افراد، عدم پرداخت سهم بخش تولید از محل اجرای این قانون، عدم پرداخت سهم بخش مسکن و اشتغال جوانان از رسیدن قانون هدفمندسازی یارانهها از دستیابی به اهداف تعیین شده بازمانده است.
ازاینرو، در راستای تحقق اهداف قانون هدفمند کردن یارانهها که همان عدالتمحوری و توزیع بهینه منابع کشور است، التزام دولت به شناسایی دقیق گروههای هدف و تأکید بر پرداختهای انتقالی نقدی هدفمند بهجای پرداختهای انتقالی نقدی همگانی، ایجاد کمپینهای اطلاعاتی بهمنظور اطلاعرسانی عمومی و تعامل مؤثر با تمامی مسئولان و گروههای مختلف ذیربط (قبل، در حین و بعد از اجرای برنامه)، بهکارگیری رویکرد تدریجی مبتنی بر رعایت توالی زمانی و اهمیت نوع انرژی در سبد مصرفی خانوار، اجرای سیاستهای تسهیلکننده دسترسی اقشار آسیبپذیر به داراییهای درآمدزا، همچون تجهیز آنها به مهارت و ایجاد اشتغال برای آنها، حمایت نظاموار همراه با تمهیدات نهادی مناسب دولت از بخش تولید کشور و پرداخت سهم این بخش از محل درآمدهای حاصل از اجرای قانون هدفمندی، ارتقای فنآوری و بهبود بهرهوری و کارایی بنگاههای عرضهکننده حاملهای انرژی و ... پیشنهاد میشود.
در نهایت باید توجه داشت که اگر بهجای هرکدام از راهبردهای مورد اشاره در فوق، تنها حاملهای انرژی را با جهش قیمتی روبرو سازیم، نهتنها بهبودی در بهرهوری انرژی و کنترل مصرف انرژی پدیدار نمیشود، بلکه بروز بسیاری از ناهنجاریهای دیگر نیز محتملتر میشود.