ارتباط دانشگاه و صنعت را میتوان کاربرد علم و دانش برای بهبود شرایط زندگی تعریف کرد. پیشرفت تکنولوژی همواره با اختراعاتی از جنس علم و دانش به وقوع پیوسته است و تقریباً تمامی اختراعات اساسی و اولیه بشر بر مبنای علم بودهاست. رابطه و همکاری دانشگاه و صنعت در كشورهاي مختلف جهان با توجه به پارامترهای ارتباط دانشگاه و صنعت در هر کشور متفاوت و گاهی منحصربهفرد است. عواملی همچون تفاوتهای اقليمي، نژادي، ديني و مذهبي، فرهنگي، اقتصادي، سياسي، اجتماعی و تفاوت در نهادهاي قانونگذاری و دولتهای حاکم ازجمله مهمترین موارد تأثیرگذار بر این تفاوتها میباشند. لازم است هر كشوري الگویي خاص را متناسب با شرایط حاکم بر جامعه خويش تدوين نموده و از آن بهره برد. در این پژوهش ارتباط صنعت و دانشگاه از جنبههای مختلف مورد بررسی قرار گرفت. در بررسی مدلهای ارتباط دانشگاه و صنعت پنج مدل الگوی خطی فشار علم، الگوی خطی معکوس یا کشش بازار، الگوی تعاملی علم-کشش بازار، الگوی نظام ملی نوآوری و الگوی پیچش سه جانبه دانشگاه، صنعت و دولت تعریف شدند. سپس به بررسی مدلهای ارتباط دانشگاه و صنعت در پنج کشور آمریکا و کانادا، هلند، سنگاپور و عمان پرداخته شد. پسازآن ارتباط با صنعت تعدادی از دانشگاههای برتر ازجمله دانشگاه صنعتی شریف، دانشگاه امیرکبیر، دانشگاه تهران و دانشگاه اصفهان مورد بررسی قرار گرفت. بر مبنای مطالعات انجامشده در راستای بررسی ارتباط دانشگاه و صنعت در این پژوهش پارامترهای ارتباط دانشگاه و صنعت نیز شناسایی و بررسی شدند که عبارت بودند از عوامل سازمانی، عوامل ارتباطی، عوامل فنی و تخصصی و عوامل مؤثر در چارچوب کلی ارتباط. سپس بهمنظور بررسی وضعیت اجرایی ارتباط دانشگاه و صنعت، پرسشنامههایی در دو فرمت پرسشنامه تشریحی و پرسشنامه چهارگزینهای بر مبنای پارامترهای جمعآوریشده تهیه شد و مؤثرترین پارامترها (از بین تمامی پارامترهای موجود) برای بهکارگیری در مدل ارائهشدهی این پژوهش انتخاب گردید. در جهت دستیابی به اطلاعات موردنیاز در رابطه با ارتباط دانشگاه و صنعت با چند نفر از متخصصین برجسته داخل و خارج از کشور (آمریکا و کانادا) مصاحبه انجام شد و تفاوت نوع همکاری دانشگاه و صنعت در داخل و خارج از کشور بررسی گردید.
بهمنظور بررسی دادههای کیفی بهدستآمده از پرسشنامهها، نیز با استفاده از روش دیمتل به کمیسازی دادهها پرداخته شد. معیارهایی که تأثیرات آنها در روابط دانشگاه و صنعت بارزتر بود شناساییشده و برای استفاده در مدل نهایی عبارتاند از رضایت از سازمان طرف همکاری، ارتباطات متخصصین دانشگاه و صنعت، آئیننامهها و قوانین حمایتی، انعطافپذیری سازمانها، نوع قرارداد همکاری، شفافیت انتظارات طرفین از یکدیگر، اعتماد بین طرفین همکاری، موضوع پروژه، تأمین نیروی انسانی موردنیاز، تأمین مالی، رفع مشکلات و چالشها، حقوق مالکیت معنوی، استفاده از تجهیزات و امکانات، ارتقای سطح علمی افراد، انتقال دانش و تکنولوژی، تجاریسازی تحقیقات، همسوکردن تحقیقات دانشگاهی و نیاز صنعت، برگزاری جلسات منظم با صنعت، فواصل جغرافیایی سازمانها و کشش بازار. بر اساس نتایج بهدستآمده پنج پارامتر با بیشترین تأثیرگذاری به ترتیب پارامترهای نوع قرارداد همکاری، موضوع پروژه، تجاریسازی تحقیقات، انتقال دانش و تکنولوژی، آئیننامهها و قوانین حمایتی میباشند. پنج پارامتر با بیشترین تأثیرپذیری به ترتیب پارامترهای ارتباطات متخصصین دانشگاه و صنعت، رفع مشکلات و چالشها، تأمین نیروی انسانی موردنیاز، استفاده از تجهیزات و امکانات، تأمین مالی، بیشترین تعامل را نیز پارامتر ارتباطات متخصصین دانشگاه و صنعت با سایر عوامل داشت. همچنین عوامل کشش بازار، آئیننامهها و قوانین حمایتی، موضوع پروژه، فواصل جغرافیایی سازمانها، تجاریسازی تحقیقات، اعتماد بین طرفین همکاری، انعطافپذیری سازمانها، انتقال دانش و تکنولوژی و نوع قرارداد همکاری تأثیرگذار و علت شناخته شدند. عوامل شفافیت انتظارات طرفین از یکدیگر، تأمین مالی، همسوکردن تحقیقات دانشگاهی و نیاز صنعت، رضایت از سازمان طرف همکاری، حقوق مالکیت معنوی، رفع مشکلات و چالشها، برگزاری جلسات منظم با صنعت، استفاده از تجهیزات و امکانات ارتقای سطح علمی افراد، ارتباطات متخصصین دانشگاه و صنعت و تأمین نیروی انسانی موردنیاز عوامل تأثیرپذیر و معلول شناخته شدند.
سپس مدل پیشنهادی با استفاده از مطالعه موردی پروژه ساخت یک توربین گازی 25 مگاواتی بنام IGT 25 که با همکاری دانشگاه علم و صنعت ایران، شرکت ملی گاز ایران و شرکت توربوکمپرسور نفت (OTC) انجام شد، صحتسنجی گردید.
درنهایت وضعیت فعلی ارتباط صنعت و دانشگاه در ایران با مدل فعلی بررسی شد و راهکارهایی برای دولت، دانشگاه، صنعت و اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی تهران برای بهبود ارتباط دانشگاه و صنعت عنوان گردید.