بر اساس گزارش سالیانه «شاخص جهانی نوآوری» سازمان جهانی مالکیت فکری یا WIPO در سال ۲۰۲۱، ایران رتبه ۱۴جهان را در تولید دانش و رتبه 117 جهان را در بهکارگیری دانش در قالب فناوری دارد (این در حالی است که رتبه تولید دانش آمریکا و ژاپن به ترتیب ۳ و ۱۱و رتبه بهکارگیری دانش این دو کشور به ترتیب ۱۷و ۳ است). به عبارت دیگر، ایران از نظر تولید دانش به کشورهای توسعهیافته مانند ژاپن نزدیک است، اما از نظر نفوذ و بهکارگیری دانش در قالب فناوری به کشورهایی مانند نیجریه و اوگاندا شباهت پیدا میکند.
در همین حال، بر اساس پژوهش چالشهای زیستبوم و اولویتهای فناورانه مدیریت پسماند و صنعت بازیافت ایران، از میان ۶ ابرچالش «محیط کسبوکار، حکمرانی، سرمایه، زیرساخت صنعتی، نیروی انسانی و فناوری»، ابرچالش فناوری با تفاوت چشمگیری، کمترین دغدغهی فعالان کسبوکار در زیستبوم مدیریت پسماند و صنعت بازیافت است؛ چرا که این چالش، ماهیتی قابل مدیریت داشته، اما ۵ چالش دیگر ماهیتی تهدیدکننده نسبت به موجودیت بنگاه دارند.
امروزه در ایران، کیفیت پایین نظام حکمرانی کلان اقتصادی، سبب گردیده که صنایع کشور در بهترین حالت و در شرایط ایدهآل، بتوانند صرفا همپای صنایع خارجی حرکت کنند و آخرین تکنولوژی دنیا را در ایران وارد یا کپی کنند. گواه روشن این امر آن است که امروزه در کل زیستبوم صنعتی و تولیدی کشور، حتی یک برند یا یک فناوری خاص وجود ندارد که کشور ایران در دنیا به آن شناخته شود و آنچه به عنوان برندهای اصطلاحا نوآور داخل کشور از جمله فروشگاهها، تاکسیها و تولیدکنندگان خدمات لجستیکی اینترنتی شناخته میشوند، صرفا کپی نمونههای خارجی هستند که در فضایی ایزوله از بازار جهانی مشغول فعالیتند و رقبای خارجی امکان و تمایل ورود به بازار ایران و رقابت با ایشان را ندارند. از طرف دیگر، برندهای شناختهشدهی جهانی که در کشورهای همسایهی ایران مانند ترکیه یا پاکستان در حال فعالیت هستند، حاضر به سرمایهگذاری یا تولید محصولات خود در ایران نیستند.
عمده محصولات صادراتی کشور هم که به صنایع بالادستی متکی به منابع اولیه مربوط میگردد (صنایع نفتی، پتروشیمی و فلزی) بعضا با فناوریهای نیمقرن گذشته فعالیت میکنند (مانند پالایشگاههای نفت کشور که قابلیت گوگردزدایی از نفت را ندارند) و نهتنها قابلیت خلق فناوریهای نوآورد در مقایسه با رقبای جهانی را ندارند، بلکه عمدتا بدون یارانهی انرژی قابلیت صادرات محصول خود را نیز از دست میدهند (مانند تعطیلی پتروشیمیهای تولیدکنندهی متانول ایران پس از تغییر نحوه قیمتگذاری گاز خوراک پتروشیمی در سال ۱۴۰۱). به زبان ساده، کشور ایران عملا به جای صادرات محصول در صنایع بالادستی، عملا یارانهی انرژی دریافتی را صادر میکند و بدون آن به هیچ عنوان توان رقابت با کشورهای فاقد این منبع فسیلی را ندارد.
شرایط فوق، در کنار تحریمهای کمرشکن اقتصادی، قطع ارتباط مالی و بانکی برونمرزی، نیمقرن رشد فزاینده تورم، کاهش قدرت خرید، کوچکشدن بازارها، تصمیمات منفعلانه و ناگهانی، شیوع حکمرانی بد اقتصادی و مصادیق بسیار از این دست، باعث افزایش ریسک کسبوکارها شده و موضوعاتی مانند دانش، جلو بردن مرزهای فناوری و آیندهنگری را از چارچوب گفتمانی فعالان کسبوکار خارج کردهاست.
طبیعی است که با بالا رفتن ریسک کسبوکار، توسعه کسبوکار و ارتقاء فناوری بر پایهی دانش، جای خود را به بقا در کوتاهمدت و به هر قیمتی میدهد. بنابراین فاصله میان تولید دانش و به کارگیری آن در قالب فناوری در ایران معلول بیماریهای مزمن نظام حکمرانی کلان اقتصادی کشور است که خود به طور سیستماتیک موجب اخلال در رقابت در فضای کسبوکار میگردد.